• وبلاگ : brice
  • يادداشت : از نوع کوباييش
  • نظرات : 1 خصوصي ، 9 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    نکته ي فوق العاده ي اين متن اينه که توصيفاتش زنده هستن، به مخاطبش تصوير ميده، زبانش هم راحت ارتباط برقرار ميکنه، ولي نکته ي منفي اش اينه که از خودم ميپرسم کسي که نوشتن اين جوري تو خونشه چرا از خودش نمينويسه؟ يعني دور و بر خودش هيچ اتفاقي نميافته که ارزش قصه شدن داشته باشه؟ يه چيزي که از تنهايي اين آدمي که احتمالا فقط زاده ي تخيل نويسنده است بيشتر به درد نوشتن بخوره؟ مثلا اين که از استاد فلان درسش بدش مياد ولي از طرفي دش براش ميسوزه چون حال همه از قيافهش به هم ميخوره! يا مثلاً در باره ي دوستش که داره بدون هيچ دليل موجهي ترک تحصيل ميکنه و اين باعث شده رائي داستان عاشق رفيش بشه يا همچين مسايل دم دستي و به ظاهر ساده اي مه توي زندگي همه هست ولي هرکسي توان اين قدر خوب توصيف کردنش رو نداره!
    موفق باشي نويسنده ي آينده!
    پاسخ

    شايد يه قسمتاش از زندگي خودم باشه! مرسي،اول راهيم. :*